بینی فقیری نالان، دست طلب خیر دراز کرده
این را بدان عزیز پا روی غرورش گذاشته
حرفش را رد نکن دست نیازش را خالی نذار
او هم مانند توست با حسن و خلق یک انسان
بگذاز ز بهر تو چشمه ای جوشان شود
بگذار ز بهر تو دل گرسنه ای سیر شود
با ناله هایش بهر خدا کوتاه بیاد
دست در جیبت هر چه توان داری بذار
هر چه توان توست به او ، گنجیست در آسمان برای تو
بگذار با این توان خود باز باشد دروازه آسمان برای تو
با داشته هایت خست بخرج نده باش با او مهربان
مهربانی کن دل رنجیده را مرحم باش تا حد توان
خدای بزرگ صاحب و ناظر بر اعمال ماست
چه دانی که این اعمال جزوی از امتحانات ماست
بدان هر قدم خیر برداری گام خیر او بی انتهاست